معنی از توابع ملایر

حل جدول

لغت نامه دهخدا

ملایر

ملایر. [م َ ی ِ](اِخ) مرکز شهرستان ملایر است که در جلگه ٔ مسطحی بنا شده است. طول این شهر 48 درجه و 49 دقیقه و 30 ثانیه از مبداءگرینویچ و عرض آن 34 درجه و 17 دقیقه است و 1677 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. هوای آن معتدل است و در حدود 25432 تن سکنه دارد. از بناهای دیدنی شهر پارک ناصری است که بانی آن سلطان محمدمیرزا برادر عین الدوله و تاریخ بنای آن 1304 هَ. ق. است. این شهر، به علت آنکه شاهزاده دولت شاه یکی از پسران فتحعلی شاه اولین کسی بود که به فکر احداث آن افتاد، سابقاً دولت آباد نامیده می شد.(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.

ملایر. [م َ ی ِ](اِخ) یکی از ولایات ثلاث است که در جنوب همدان و شمال بروجرد واقع است.(از جغرافیای سیاسی کیهان ص 291). یکی از شهرستانهای استان پنجم و از نظر تقسیمات کشوری تابع فرمانداری کل همدان است. از شمال به شهرستان همدان و از جنوب به شهرستان بروجرد، از مشرق به شهرستان اراک و از مغرب به شهرستانهای نهاوند و تویسرکان محدود است. منطقه ای است سردسیر و بطور کلی خوش آب و هوا و سالم. مرتفعترین کوه شهرستان در شمال شوسه ٔ ملایر به اراک و شمال کمازان واقع و معروف به کوه لشکردر است که 2928 متر از سطح دریا بلندتر است. مهمترین رودخانه ٔ شهرستان رودخانه ٔ خرم آباد است که از شعب رودخانه ٔ گاماساب به شمار می آید. محصول عمده ٔ این شهرستان غلات و گردو و انگور و سایر میوه ها و حبوبات است و از صادرات مهم آن کشمش، قیسی، گردو، چوب صنوبر، چوب گردو، پوست، پشم و کتیراست. معادنی که در کوههای این شهرستان وجود دارد عبارت است از زغال سنگ و سنگ سفید که در بلورسازی مصرف دارد و سنگ مرمر متوسط و طلا که در اراضی طجر دهستان سامن داخل خاک و شن دیده می شود. در اکثر قراء شهرستان زنان به بافتن قالی، قالیچه، جاجیم و گلیم اشتغال دارند که یکی از صادرات مهم شهرستان محسوب می گردد. شهرستان ملایر از 5دهستان تشکیل یافته و تقسیمات آن به شرح زیر است:
1- دهستان حومه، 52 آبادی. 2- دهستان آورزمان، 47 آبادی. 3- دهستان ترک، 50 آبادی. 4- دهستان سامن، 46 آبادی. 5- دهستان کمازان، 55 آبادی. بنابر آمار فوق شهرستان ملایر با احتساب شهر ملایر از 251 آبادی تشکیل شده و در حدود 000، 170 تن سکنه دارد.(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). و رجوع به نشریه ٔ مؤسسه ٔ آمار ایران و جغرافیای سیاسی کیهان صص 390- 392 و جغرافیای غرب ایران ص 79 و نزههالقلوب چ لیدن ص 74 شود.


توابع

توابع. [ت َ ب ِ] (ع ص، اِ) ج ِ تابع. (از اقرب الموارد) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). جمع تابع وتبع، مفرد هم آمده است. (آنندراج). ج ِ تابعه. (ناظم الاطباء). || ملحقات و لواحق و متع-لقات وهر چیز که پیروی کند چیز دیگری را و نیز لفظی که پیروی لفظ دیگر نماید مانند «حَسَن بَسَن ». (ناظم الاطباء). || اسمهایی که اِعراب آنها بر سبیل تبعیت غیر باشد چون صفه، بدل، عطف بیان، عطف بحروف.
- توابع خطابت، آنچه توابع خطابت بود که آنرا تحسینات و تزیینات خوانند. رجوع به اساس الاقتباس صص 574-585 شود.


توابع کجور

توابع کجور. [ت َ ب ِ ع ِ ک ُ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان نوشهر است که 4100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


بندر توابع

بندر توابع. [ب َ دَ رِ ت َ ب ِ] (اِخ) دهی از دهستان برج اکرم بخش فهرج است که در شهرستان بم واقع است. 144 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

فرهنگ عمید

توابع

پیرو، پیروی‌کننده،
(اسم) (ادبی) در دستور زبان فارسی، کلمات مهمل و بی‌معنی که دنبال بعضی از کلمات گفته و نوشته می‌شود، مانند «پَخت» در رخت‌وپَخت، و «پاخت» در ساخت‌وپاخت،

فارسی به عربی

توابع

ضواحی

گویش مازندرانی

توابع

از تقسیمات قدیم تنکابن – شامل دو هزار و سه هزار تا سادات...

فرهنگ معین

توابع

جمع تابع.، چاکران، پس روان. [خوانش: (تَ بِ) [ع.] (ص. اِ.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

توابع

متعلقات، وابسته‌ها، حومه‌ها، اطراف، پیروان، چاکران، پی‌آمدها، نتایج، تابع‌ها

فرهنگ فارسی هوشیار

توابع

جمع تابه

واژه پیشنهادی

روز ملایر

۲۱ بهمن ماه

معادل ابجد

از توابع ملایر

768

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری